انواع مختلف مدیریت

راهنمای مقاله

انواع مدیریت و رهبری و نحوه رفتار و فعالیت آن ها

بسیاری از مدیران به این نتیجه رسیده‌اند که تخصص‌گرایی بهترین روش برای انجام کارهای سازمان به بهترین شکل ممکن است. مدیریت یکی از مهم‌ترین بخش‌‌های سازمان است که جوانب مختلفی دارد. مدیریت در سازمان را می‌توان به مغز در بدن تشبیه کرد و انواع مدیریت هم مانند قسمت‌های مختلف مغز است. هرکدام از بخش‌های مغز وظیفه کنترل بعضی از فرایندهای بدن را برعهده دارند و در عین حال با سایر قسمت‌ها هم هماهنگ هستند. در سازمان‌ هم هرکدام از مدیران وظیفه‌ای را انجام می‌دهند و با هماهنگی با سایر اعضا، بخش منسجم مدیریت را تشکیل می‌دهند.

همه انواع مدیریت در تمام سازمان‌ها وجود ندارد؛ هرکدام از کسب و کارها با توجه به نیازشان پوزیشن‌های شغلی مختلفی تعریف می‌کنند و آن‌ها را به افراد متخصص در همان زمینه می‌سپارند. در این مقاله قصد داریم انواع مختلف مدیریت را معرفی کنیم و درباره وظایف و مهارت‌های مورد نیاز هرکدام توضیح بدهیم. در پایان این مقاله متوجه می‌شوید هرکدام از مدیران در سازمان چه وظایفی برعهده دارند.

انواع مدیریت در ایران

مدیریت های مختف

در نگاه اول ممکن است تصور کنید کم‌تر از ده نوع مدیریت وجود دارد؛ اما زمانی که عمیق‌تر بررسی کنید و وارد ساختار سازمان‌هایی بشوید که فعالیت‌های تخصصی‌تری انجام می‌‌دهند یا اندازه بزرگ‌تری دارند، متوجه خواهید شد که مدیریت‌، انواع بیشتری دارد که باید با آن‌ها آشنا شوید. در ادامه سعی کردیم انواع مدیریت در ایران را بررسی کنیم و هرآنچه ممکن است در سازمان‌‌های ایرانی نیاز باشد را مطرح کنیم.

مدیر کل

مدیر کل، سکان‌دار کشتی سازمان است و وظیفه اصلی او هدایت کارمندان به سمت اهداف سازمانی است. این پوزیشن شغلی را می‌توان به عنوان رهبر سازمان معرفی کرد. این فرد باید سررشته‌ای از تمام شاخه‌های مدیریت داشته باشد تا بتواند بین آن‌ها هماهنگی ایجاد کند و بر آن‌ها نظارت داشته باشد. این فرد در راس هرم سازمان قرار دارد و مهم‌ترین نقش مدیریتی در تمام سازمان‌های ایرانی و خارجی محسوب می‌شود.

مدیر کل معمولا به همراه تیم هیئت مدیره برای سازمان تصمیم می‌گیرد.

وظایف مدیر کل

  1. نظارت بر کارکنان، سایر مدیران و فرایندهای سازمانی
  2. تعیین هدف برای سازمان، مدیریت و هدایت مجموعه در مسیر رسیدن به این اهداف
  3. پیدا کردن راهکار برای چالش‌های سازمان و حل آن‌ها
  4. دریافت گزارش از سایر مدیران و نظارت بر فعالیت آن‌ها
  5. بهینه‌سازی فرایندهای سازمانی و تلاش برای فعالیت سازمان به بهترین شکل ممکن

مدیر اجرایی

بعد از اینکه مدیر کل، مدیر استراتژی و سایر افرادی که در برنامه‌ریزی‌های سازمانی مشارکت دارند، برنامه‌ها را تعیین کردند، آن‌ها را به مدیر اجرایی واگذار می‌کنند. این فرد با سرپرستان قسمت‌های مختلف و کارکنان ارتباط می‌گیرد، وظایف را برایشان توضیح می‌دهد و تعیین می‌کند که چه اقداماتی و تا چه زمانی باید انجام شوند.

او همچنین بر فرایند اجرای برنامه‌ها نظارت می‌‌کند. مدیر اجرایی فردی است که بیشتر از سایر مدیران در جریان امور اجرایی سازمان قرار دارد، به همین دلیل می‌تواند پیشنهادات سازنده‌ای به مدیران فعال در سایر حوزه‌ها ارائه بدهد و مشاور خوبی برای این افراد محسوب می‌شود.

وظایف مدیر اجرایی

  1. اطمینان از حرکت اعضای سازمان در مسیری که از طرف مدیران بالارده سازمانی تعیین شده
  2. پیدا کردن موانع و چالش‌‌هایی که در فرایندهای عملیاتی سازمان وجود دارد و کمک به حل آن‌ها
  3. پیدا کردن علت‌ عدم انطباق نتیجه عملی با نتیجه‌ تئوری و حل مشکلات موجود در این زمینه
  4. گزارش‌گیری از فعالیت‌ها و ارائه آن به مدیر کل و یا مدیر استراتژی
  5. برقراری ارتباط با مدیران میانی سازمان و سرپرستان تیم‌ها و ارائه نظرات آن‌ها به مقامات بالارده سازمانی
  6. پیگیری اجرای کارها و به نتیجه رساندن پروژه‌ها و مسئولیت ‌ها

مدیر استراتژی

استراتژی یکی از مهم‌ترین نیازهای سازمان‌های گوناگون است. معمولا در سازمان‌‌های کوچک، مدیر کل وظیفه چیدن استراتژی‌های سازمانی و اجرای آن‌ها را برعهده می‌گیرد. اما هرچقدر اندازه سازمان بزرگ‌‌تر شود، وظایف مدیر کل افزایش پیدا می‌کند و نیاز سازمان به استراتژی‌هایی که مسیر رسیدن به اهداف را هموار کند و بازدهی را بالا ببرد هم بیشتر خواهد شد. در نتیجه نقشی به عنوان «مدیر استراتژی» در سازمان ایجاد می‌شود.

مدیر استراتژی با توجه به چشم‌انداز سازمان و اهداف کوتاه مدت و بلندمدتی که برای مجموعه در نظر گرفته شده، استراتژی می‌چیند و نقشه راه دستیابی به این اهداف و چشم‌اندازها را در اختیار سایر اعضا قرار می‌‌دهد. مدیر استراتژی مغز متفکر سازمان است، البته او وظایفش را به کمک سایر مدیران سازمان انجام می‌دهد، چرا که چیدن استراتژی‌های سازمانی کار ساده‌ای نیست و نمی‌تواند وظیفه یکی از انواع مدیریت باشد.

وظایف مدیر استراتژی

  1. تعیین برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت برای سازمان و قسمت‌های مختلف آن
  2. بررسی رقبا، چیدن استراتژی مناسب برای رقابت با آن‌ها و به دست گرفتن بازار
  3. ارائه مشاوره به مدیران ارشد سازمان برای اجرای برنامه‌ها
  4. مشاهده فعالیت‌های سازمان، چالش‌هاف شرایط سازمان و پیدا کردن روش‌هایی برای بهینه‌سازی
  5. تحلیل استراتژی‌های اجرا شده، بازخورد گرفتن از آن‌ها و استفاده از تجربیات برای استراتژی‌های آینده

مدیر فروش

مدیر فروش یکی از انواع مدیریت است که بسیاری از افراد تصور می‌کنند وظایف یکسانی با مدیر بازاریابی دارد، اما این دو پوزیشن شغلی کاملا متفاوت هستند. مدیر فروش، محصول یا خدمات سازمان را به مشتریان می‌فروشد. او وظیفه بازاریابی، معرفی محصول به مشتریان و تبلیغات را برعهده ندارد.

مدیر فروش با توجه به اطلاعاتی که درباره مشتریان به دست آورده و به کمک تکنیک‌های فروش، با آن‌ها ارتباط می‌گیرد و محصولات و خدمات را می‌فروشد. او همچنین بعد از فروش محصول، مشتریان را پیگیری می‌کند تا از رضایت آن‌ها اطمینان حاصل کند و آن‌ها را برای خریدهای بعدی هم تشویق کند.

وظایف مدیر فروش

  1. مدیریت نیروهای فروش سازمان، بررسی و گزارش‌دهی عملکرد آن‌ها
  2. فراهم کردن امکانات لازم و انجام اقدامات مورد نیاز برای دستیابی به اهدافی که برای بخش فروش تعیین شده
  3. آموزش فروش به نیروها
  4. برگزاری جلسات با نیروهای فروش، بررسی چالش‌های آن‌ها و کمک به رفع مشکلات فروش

مدیر بازاریابی

مدیر بازاریابی کاری می‌‌کند که محصولات و خدمات سازمان برای پاسخگویی به نیاز مشتری مناسب باشند. این فرد با تحلیل رفتار مشتری و شناسایی نیاز آن‌ها، بهترین روش برای تولید و ارائه محصول را پیدا می‌کند تا حجم فروش را افزایش دهد. مدیر بازاریابی از ابتدای فرایند تولید محصولات تا زمان رسیدن به مشتری، حضور دارد و با ارائه پیشنهادات لازم برای بهینه‌سازی آن‌ها، راهکارهایی برای فروش ارائه می‌دهد.

مدیر بازاریابی همچنین استراتژی‌های مناسب برای بازاریابی را می‌چیند و بر فرایندهای مارکتینگ نظارت دارد. گاهی اوقات زیرمجموعه‌هایی مثل مدیر دیجیتال مارکتینگ یا مدیر بازاریابی میدانی هم به این پوزیشن شغلی اضافه می‌شود.

وظایف مدیر بازاریابی

  1. تدوین سیاست‌ها، استراتژی‌های تبلیغات و بازاریابی
  2. نظارت بر فرایندهای سازمان (از تولید تا فروش محصولات و خدمات)، ارائه پیشنهادات برای بهینه‌سازی و جلب رضایت مشتری
  3. شناسایی مشتریان، نیاز آن‌ها و اعلام اطلاعات به دست آمده در این زمینه به سایر قسمت‌های سازمان
  4. مدیریت بودجه تبلیغات و کانال‌های مختلف بازاریابی
  5. نظارت بر بخش‌های مختلف بازاریابی مانند: دیجیتال مارکتینگ، بازاریابان میدانی یا بازاریاب‌های تلفنی

مدیر منابع انسانی

مدیر منابع انسانی پل ارتباطی بین کارکنان و مدیران بالارده سازمان است. این فرد اولین شخصی است که کارمندان در فرایند استخدام با او آشنا می‌شوند، به همین دلیل نقش مهمی در ارتباط‌سازی با همکاران جدید ایفا می‌کند. او همچنین انتقادات، نظرات و نیازهای کارمندان را به مدیران بالارده انتقال می‌دهد و وظیفه هماهنگی مرخصی‌ها، قراردادهای کاری و امتیازهای ویژه‌ای که برای کارکنان در نظر گرفته می‌شود را بر عهده دارد.

وظایف مدیر منابع انسانی

  1. انتشار آگهی استخدام در پلتفرم‌های مناسب، مصاحبه با متقاضیان و جذب نیروی مورد نیاز برای هر بخش به کمک مدیر مربوطه
  2. آموزش قوانین سازمان به کارکنان
  3. توضیح وظایف کارکنان به آن‌ها
  4. برنامه‌ریزی برای آموزش اعضای سازمان
  5. تهیه گزارش‌ از میزان فعالیت، ساعات کاری و بازدهی نیروها
  6. مدیریت پرداخت حقوق، ارتقای شغلی و کلیه امور مربوط به کارکنان سازمان

مدیر روابط عمومی

مدیر روابط عمومی واسطه بین مشتریان و مخاطبان یک کسب و کار با اعضای داخلی سازمان است. این فرد به مشتریان و نظرات آن‌ها گوش می‌دهد و آن‌ها را به افراد داخل سازمان منتقل می‌کند.

این فرد همچنین باید مطمئن شود که مشتریانی که به کمک نیاز دارند، راهنمایی‌های لازم را دریافت می‌کنند. ارتباط یک کسب و کار با مشتریان و پاسخگویی به سوالات آن‌ها نقش مهمی در برندسازی و وفادارسازی مشتریان به برند دارد.

وظایف مدیر روابط عمومی

  1. برقراری ارتباط با مشتریان دائمی و احتمالی، شنیدن نظرات آن‌ها و پاسخگویی به سوالاتشان
  2. ارائه نظرات سازنده کاربران به اعضای داخلی سازمان
  3. ایجاد هماهنگی جلسات کاری و قرارهای مدیر کل
  4. پاسخگویی به درخوا‌ست‌هایی مانند: نامه‌نگاری‌های اداری، مصاحبه با روزنامه‌ها، مجله‌ها و …، هماهنگی سمینارها، رویدادها و هماهنگی جلسات با شرکای تجاری را برعهده دارد. البته این وظایف باید با هماهنگی مدیر کل سازمان انجام شود.
  5. توجه به شایعات و جوسازی‌هایی که درباره سازمان انجام می‌شود و مدیریت آن‌ها به شیوه صحیح
  6. ایجاد تعامل سازنده بین اعضای داخل سازمان همچون مدیران و کارکنان با افراد خارج از سازمان مانند همکاران تجاری و مشتریان

مدیر عملیات یا فرایند

مدیریت فرایند یا عملیات یکی از بخش‌هایی است که با تمام قسمت‌های سازمان سروکار دارد. مدیر فرایند روی پروسه‌های موجود در قسمت‌های مختلف سازمان نظارت می‌کند، آن‌ها را تحلیل می‌کند و پیشنهاداتی برای بهینه‌سازی ارائه می‌دهد. او سعی می‌کند فرایندهای سازمانی را به گونه‌ای سازماندهی کند که کارها با کم‌ترین هزینه و زمان و به ساده‌ترین شیوه ممکن پیش برود.

وظایف مدیر عملیات یا فرایند

  1. بررسی گزارش‌های مالی و سنجش میزان دستیابی به اهداف با استفاده از فرایندهای کنونی
  2. نظارت بر کار اعضای سازمان و تعامل آن‌ها
  3. بررسی فرایندهایی که دپارتمان‌های مختلف سازمان را به یکدیگر مرتبط می‌کند
  4. برآورد بودجه و زمان مورد نیاز برای هر فرایند در سازمان
  5. کمک به کارمندان برای انجام کارهایشان به شیوه‌ای بهینه
  6. تیم‌سازی برای فرایندهای مختلف سازمان و پروژه‌های گوناگون
  7. ارائه گزارش پیشرفت حاصل از بهینه‌سازی فرایندها به مدیران بالارده سازمانی

مدیر پروژه

سازمان‌هایی که به صورت پروژه محور کار می‌‌کنند، به این مورد از انواع مدیریت نیاز دارند. در این سازمان‌ها، هر پروژه به یک مدیر پروژه سپرده می‌شود و این فرد متعهد می‌شود که در زمان تعیین شده کارها انجام شوند و پروژه کامل به کارفرما تحویل شود. مدیریت نیروهای فعال در پروژه، تأمین منابع مورد نیاز برای انجام پروژه، نظارت بر روند پیشرفت پروژه‌ و کارهایی که به صورت روزمره انجام می‌شود، جزو کارهایی است که مدیر پروژه انجام می‌دهد.

وظایف مدیر پروژه

  1. برنامه‌ریزی برای انجام وظایف موجود در پروژه در زمان تعیین شده
  2. تقسیم کارها بین نیروهای فعال در پروژه و تأمین منابع مورد نیاز برای آن‌ها
  3. نظارت بر فرایند اجرای پروژه
  4. کنترل پروژه و بازخورد گرفتن از نیروها

مدیر دانش

مدیر دانش منبع اطلاعاتی شرکت است. او داده‌های مورد نیاز در زمینه‌های مختلف را فراهم می‌کند و در اختیار سایر مدیران یا اعضای سازمان قرار می‌دهد. مدیر دانش، مسئولیت پایگاه اطلاعاتی سازمان را برعهده دارد؛ او باید مطمئن شود اطلاعات مورد نیاز اعضای سازمان در این پایگاه وجود دارد. همچنین باید در بازه‌های زمانی منظم اطلاعات را بروزرسانی کند تا سازمان از این نظر با کمبودی مواجه نباشد. این پوزیشن شغلی بیشتر در سازمان‌های دانش‌بنیان دیده می‌شود.

وظایف مدیر دانش

  1. ایجاد دسترسی ساده برای اعضای سازمان تا بتوانند در کوتاه‌ترین زمان ممکن به اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی پیدا کنند
  2. راهنمایی اعضای سازمان برای پیدا کردن داده‌‌هایی که به آن نیاز دارند
  3. معماری اطلاعات سازمان
  4. ترجمه اطلاعات به زبان اعضای سازمان
  5. تأمین محتوای باکیفیت و به‌روز برای پایگاه اطلاعاتی سازمان
  6. تعامل با اعضای تیم درباره نیازهای اطلاعاتی آن‌ها و تأمین این نیازها
  7. حل چالش‌ها و مشکلاتی که اعضای تیم حین استفاده از پایگاه اطلاعاتی با آن مواجه می‌شوند.

مدیر تدارکات

مدیر تدارکات با نام مدیر زنجیره تأمین هم شناخته می‌شود. بعضی از افراد این دو سمت را به عنوان دو مورد متفاوت در انواع مدیریت می‌شناسند. در حالت کلی شرح وظایف این دو پوزیشن شغلی یکسان است، اما در سازمان‌‌های بزرگ ممکن است دو نیروی کار برای مدیریت و تأمین منابع مورد نیاز استخدام شوند. به همین دلیل دو پوزیشن جداگانه به عنوان مدیریت تدارکات و مدیریت زنجیره تأمین در سازمان شکل می‌گیرد.

همانطور که از نام این شغل مشخص است، مدیر تدارکات وظیفه تأمین منابع و مواد اولیه مورد نیاز برای سایر قسمت‌های مجموعه را برعهده دارد. این فرد واسطه‌ای بین تأمین‌کنندگان مواد اولیه و تولیدکنندگان است.

وظایف مدیر تدارکات

  1. مدیریت، آموزش و نظارت بر کارکنان بخش تدارکات
  2. انجام خریدهای شرکت
  3. انتخاب تأمین‌کننده برای مجموعه و انعقاد قرارداد همکاری با افراد مناسب
  4. نظارت بر کار تأمین‌کنندگان و اطمینان از کیفیت مواد اولیه‌ای که به مجموعه وارد می‌شوند
  5. برگشت دادن ورودی‌های بی‌کیفیت
  6. تعامل با بخش مالی و حسابداری برای پرداخت هزینه مواد اولیه.

مدیر تولید

این مورد از انواع مدیریت بیشتر در سازمان‌ها و مجموعه‌هایی دیده می‌شود که محصولی عرضه می‌کنند. مدیر تولید بر فرایند تبدیل مواد اولیه به محصول نهایی نظارت می‌کند. او وظیفه نظارت بر روش تولید محصول، دستگاه‌ها، مواد اولیه و هزینه‌ها را برعهده دارد و باید چالش‌هایی که در این باره ایجاد می‌شود را برطرف کند. مدیر تولید باید با سایر مدیران سازمان در ارتباط باشد تا نیازهای خط تولید را برآورده کند.

وظایف مدیر تولید

  1. پیدا کردن روش‌های بهینه و کم‌هزینه برای تولید محصولات باکیفیت
  2. بررسی مشکلاتی که برای دستگاه‌ها ایجاد می‌شود و پیگیری برای حل آن‌ها
  3. تحقیق درباره بازار و ارائه پیشنهاد برای تولید محصولات کاربردی‌تر، به‌روزتر و بهتر
  4. نظارت بر خط تولید و عملکرد بهینه آن
  5. هماهنگی با مدیر زنجیره تأمین و دریافت منابع مورد نیاز برای خط تولید.

مدیر مالی

مدیر مالی مسئولیت تمام فرایندهای مالی سازمان را برعهده دارد. درآمد سازمان یکی از مهم‌ترین فاکتورهایی است که میزان موفقیت و دستیابی به اهداف سازمانی را تعیین می‌کند. مدیر مالی باید به صورت کامل به تمام امور مالی سازمان احاطه داشته باشد و آن‌ را مدیریت کند. در سازمان‌های بزرگ معمولا مدیریت مالی به یک تیم سپرده می‌شود و افرادی مانند: مدیر مالی، مدیر حسابداری، کارمندان مالی و حسابداری در آن کار می‌کنند.

وظایف مدیر مالی

  1. نظارت بر صورتحساب‌های مالی
  2. پیش بینی میزان سودآوری از استراتژی‌ها و برنامه‌های آتی سازمان
  3. ارائه پیشنهاداتی برای سرمایه‌گذاری و نظارت بر سرمایه‌گذاری‌های سازمان
  4. نظارت بر سیستم حقوق‌دهی به کارکنان
  5. پیدا کردن فرایندهایی که باعث هدررفت بودجه می‌شوند و اطلاع رسانی درباره آن‌ها به مدیران مربوطه
  6. ایجاد قوانین مالی برای کارکنان، نمایندگی‌ها و شرکای تجاری
  7. تعیین دخل و خرج سازمان و تناسب‌بندی بین آن‌ها

مدیر فناوری اطلاعات

این پوزیشن شغلی در سازمان‌هایی که از فناوری استفاده می‌کنند، اهمیت بسیاری دارد. مدیر بخش IT باید منابع مورد نیاز برای فعالیت‌های مرتبط با تکنولوژی را تأمین کند، بر عملکرد درست سخت‌افزارها و نرم‌افزارهای سازمان نظارت داشته باشد و مشکلات موجود را حل کند. او همچنین وظیفه معرفی بهترین تکنولوژی‌ها برای بهینه‌سازی فرایندهای سازمان را برعهده دارد.

وظایف مدیر فناوری اطلاعات

  1. بررسی نیازهای مربوط به IT در سازمان و برآورده کردن آن‌ها
  2. دریافت گزارش مشکلات در بخش IT از سوی سایر اعضای سازمان و حل این مشکلات
  3. ارائه پیشنهاد درباره بروزرسانی تکنولوژی‌های سازمان
  4. تأمین امنیت شبکه‌های اطلاعاتی سازمان
  5. مدیریت و نظارت بر پروژه‌های مربوط به فناوری اطلاعات مثل بروزرسانی تجهیزات سخت‌افزاری
  6. مدیریت و آموزش تیم IT

مدیر تحقیق و توسعه

مدیر تحقیق و توسعه باید تغییراتی که در حوزه کاری سازمان در داخل و خارج کشور انجام می‌شود را بررسی کند. در صورتی که این تغییرات برای سازمان مناسب باشد و در راستای دستیابی به اهداف سازمانی و بهینه‌سازی فرایندها کاربرد داشته باشد، باید اقدامات لازم برای توسعه آن‌ها را انجام بدهد. این مورد از انواع مدیریت نیز ارتباط بسیاری با سایر بخش‌های مدیریت دارد.

وظایف مدیر تحقیق و توسعه

  1. تحقیق درباره جدیدترین تغییرات بازار و ارائه پیشنهادات کاربردی در این باره
  2. کمک به شناسایی فرصت‌ها و تهدیدهای سازمان
  3. ارائه پیشنهاد برای بهینه‌سازی محصولات و خدمات سازمان
  4. شناسایی نیازهای آینده مشتریان و تلاش برای برآورده کردن این نیازها سریع تر از سایر رقبا
  5. شرکت در نمایشگاه‌ها و رویدادهای مرتبط با کسب و کار برای پیدا کردن ایده‌های جدید
  6. همکاری با مدیر استراتژی در تدوین استراتژی‌های راه‌گشا برای آینده

چه نوع مدیری دارید؟

انواع مدیریت در ایران

انواع مدیران ممکن است از این تعدادی که ما نام بردیم بیشتر باشد، اما در نهایت، کار با هر نوع از این مدیران یک چالش سرگرم‌کننده و هیجان‌انگیز است. هنگام استخدام در سازمانی، حتما زمانی را برای تعیین نوع مدیر خود بگذارید تا بتوانید برای کار با او برنامه ریزی کنید و بهترین تعامل را رقم بزنید.

کدامیک از انواع روش های مدیریت برای سازمان شما مناسب است؟

انواع مدیریت در ایران

عوامل مختلفی بر انتخاب سبک های مدیریت تأثیر دارند. به یاد داشته باشید که نیازی نیست یک سبک را انتخاب کنید و برای همیشه به آن متعهد بمانید. باید در هر موقعیت روش های مدیریتی مناسب را انتخاب کنید و کارها را متناسب با آن پیش ببرید.

به عنوان مثال زمانی که می‌خواهید شرح شغل افراد را بنویسید و تفویض اختیار انجام دهید، باید از مدیریت استبدادی استفاده کنید تا وظایف هر موقعیت به صورت شفاف مشخص شود. اما زمانی که نوبت به انجام وظایف می‌رسد، می‌توانید روشهای مدیریت بدون مداخله را انتخاب کنید و به کارمندان استقلال بدهید.

انواع مدیریت در سازمان ها

بهترین نوع مدیریت برای سازمان شما

در ادامه به چند پرسش مهم اشاره کرده‌ایم که برای انتخاب بهترین سبک های مدیریت در سازمان به شما کمک می‌کند.

  1. فرهنگ سازمانی شما بیشتر به استقلال کارمندان توجه می‌کند یا انجام وظایف به شیوه‌ای که از پیش مشخص شده؟
  2. سیاست‌های کاری و اولویت‌های سازمان شما چیست؟
  3. آیا کارمندان شما مهارت‌های لازم برای تفویض اختیار و استقلال کاری را دارند؟
  4. قوانین حاکم بر صنف کاری شما به چه صورت است؟
  5. سازمان‌های رقیب از کدام سبک های مدیریت استفاده می‌کنند؟
  6. نیاز بازار شما کدام یک از انواع روش های مدیریتی را می‌طلبد؟
  7. شما با استفاده از کدام سبک مدیریتی بهتر می‌توانید سازمانتان را هدایت کنید؟

برای انتخاب بهترین سبک مدیریتی باید به ترکیبی از عوامل درونی و بیرونی سازمان توجه داشته باشید و سبکی را انتخاب کنید که همه نیازهای سازمانتان را برآورده می‌کند.

چرا بعضی مدیران سبک مدیریتی اشتباه انتخاب می‌کنند؟

انواع مدیریت سازمانی

انتخاب اشتباه شیوه مدیریت یکی از چالش‌هایی است که مدیران بسیاری از سازمان‌ها با آن روبرو می‌شوند. به یاد داشته باشید، اینکه برای مدت کوتاهی یک شیوه مدیریتی را در پیش بگیرید تا متوجه شوید برای شما مناسب است یا خیر، اشتباه محسوب نمی‌شود. اشتباه زمانی است که مدیری متوجه می‌شود سبکی که انتخاب کرده پاسخگوی نیاز سازمانش نیست، اما همچنان به استفاده از آن ادامه می‌دهد.

انتخاب اشتباه شیوه مدیریت

این موضوع علت‌های مختلفی دارد که در ادامه آن‌ها را بررسی می‌کنیم.

تصورات اشتباهی راجع به فاکتورهای درونی و بیرونی سازمانشان دارند، نیازهای سازمان را به درستی نمی‌شناسند و نمی‌توانند سبک مناسب را پیدا کنند.

به ترندهای روز توجه می‌کنند و به سراغ سبک‌های پرطرفدار می‌روند، حتی اگر برای سازمانشان مناسب نباشد.

فقط به توصیه دیگران گوش می‌کنند. مثلا ممکن است فردی از یک مدیر سنتی شنیده باشد که نباید به کارمندان قدرت تصمیم‌گیری داد. او بر مبنای این جمله ناقص و چندپهلو، سبک مدیریتی خودکامه را در پیش می‌گیرد و به بن بست می‌رسد.

با سبک‌های مدیریتی و کاربرد هرکدام، آشنا نیستند.

آخرین مورد یکی از اساسی‌ترین علت‌هایی است که مدیران سبک اشتباهی را برای مدیریت انتخاب می‌کنند. برای شناخت کاربرد هر سبک دو روش وجود دارد. روش اول این است که مدیر خودش آزمون و خطا کند و با امتحان کردن سبک‌های مختلف، عملکرد هرکدام را بسنجد تا در نهایت متوجه شود کدام یک برای سازمانش مناسب است.

روش دوم، آموزش دیدن است. در این روش مدیر نیازی ندارد چرخ را از نو اختراع کند. با آموزش‌های مدیریت کاربردی می‌تواند روش استفاده از سبک‌های مختلف مدیریت را یاد بگیرد و هرکدام از آن‌ها را در موقعیت درست به کار ببرد. آکادمی دکامی و دوره‌های مدیریت کاربردی آن برای مدیران هوشمندی که راه دوم را انتخاب می‌کنند، فعالیت می‌کند. این مجموعه اطلاعات مورد نیاز مدیران را در اختیارشان قرار می‌دهد تا بدون نیاز به صرف زمان برای امتحان شیوه‌های مدیریتی مختلف، بهترین شیوه را برای سازمانشان پیدا کنند.

نتیجه استفاده از سبک های مدیریتی غلط در مدیریت سازمان

  1. کاهش بهره‌وری
  2. کاهش میزان رضایت کارکنان
  3. کاهش گردش مالی و سودآوری سازمان
  4. از بین رفتن انگیزه کارکنان
  5. عدم توانمندی مدیر در کنترل شرایط و مدیریت بحران

کلام آخر؛ مدیریت به سبک شما

اهمیتی ندارد که در لحظه بدانید سازمان را به روش تحول آفرین مدیریت می‌کنید یا مشغول مدیریت با کوچینگ هستید. نکته مهم این است که شما با روش‌های مختلف مدیریت آشنا باشید. مدیران حرفه‌ای تمام سبک های مدیریت را به صورت عملی می‌شناسند و با به کار بردن انواع مدیریت در سازمان ها بازخورد می‌گیرند و تجربه کسب می‌کنند.

سپس نکات مثبت هر روش را استخراج می‌کنند و با ترکیب آن‌ها روش مدیریت منحصر به خودشان را می‌سازند. این سبک‌های منحصر به فرد وجه تمایزی است که مشخص می‌کند یک مدیر حرفه‌ای در سازمان حضور دارد و آن را به موفقیت می‌رساند.

منابع :


ایران تلنت

دکامی

دکامی

 

https://masoudmozafari.me/?p=2552

مسعود مظفری
مسعود مظفری

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همین امروز وبسایت خود را ارتقا دهید!

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است.

جهت بررسی و تجزیه و تحلیل رایگان سیستم بازاریابی سایت شما، ایملتان را وارد کنید.