یکی از مهارت های نرم مهم در ارتباطات، همدردی (sympathy) است. تاکنون با چه کسانی همدردی کردهاید؟ آیا تابهحال این حس را در محیط کار هم احساس کردهاید؟ در این مطلب میخواهیم درباره مهارت همدردی صحبت کنیم.ک
همدردی چیست؟
همدردی یعنی داشتن احساس بد برای دیگران بهدلیل اتفاقی که برای آنها رخ داده است. وقتی اتفاق بدی برای اطرافیان ما میافتد، این حس همدردی را در وجود خود احساس میکنیم؛ اما این حس فقط به روابط شخصی محدود نمیشود و در فضای کار نیز کاربرد دارد. در واقع، در صورتی که مهارت همدردی را در خود تقویت کرده باشید، میتوانید مسائل را از دیدگاه فرد مقابل ببینید. در کل، میتوان گفت که همدردی فقط برای ایجاد حس همدردی با دیگران هنگام رخدادن اتفاقات بد نیست، بلکه مهارتی است که با استفاده از آن میتوانید ارتباط موثر خود را با دیگران بهبود بخشید؛ همچنین در زندگی شخصی، اجتماعی و کاری یک ضرورت محسوب میشود.
مهارت همدردی، ذاتی یا اکتسابی؟
حس همدردی در کودکان ۱۲ماهه نیز مشاهده شده است؛ بهعنوان مثال، زمانی که کودکان اسباببازی یا غذای خود را، بدون اینکه کسی از آنها خواسته باشد، به والدین یا نزدیکانشان میدهند، حس همدردی آنهاست که باعث این کار میشود؛ یا زمانی که کودکی در اثر صدای گریه کودک دیگری گریه میکند، نشاندهنده وجود حس همدردی در اوست. برخی از کودکان بهصورت ذاتی، اجتماعیتر هستند و حس همدردی در آنها قویتر است؛ اما این بدان معنا نیست که مهارت همدردی را نمیتوان به دست آورد.
هرچه کودکان رشد میکنند، تواناییشان در حسکردن همدردی نیز بیشتر تقویت میشود؛ چراکه این مهارت را از والدین، اطرافیان، دوستان و نزدیکان خود میآموزند؛ بنابراین، مهارت همدردی با تمرینکردن و قرارگرفتن در محیط تقویت میشود.
چرا همدردی مهم است؟
همان طور که گفته شد، همدردی یعنی اینکه بتوانید خود را بهجای فرد دیگری قرار دهید و به تمام مسائل از دیدگاه او نگاه کنید. اهمیت این موضوع در روابط شخصی و اجتماعی بهطور کامل مشخص است. وجود حس همدردی ارتباطات بهتری را بین افراد برقرار میکند؛ اما مهارت همدردی در فضای کار چه اهمیتی دارد؟
فرض کنید که مدیر یک بخش از سازمان هستید؛ اگر مهارت همدردی را در خود پرورش داده باشید، میتوانید خود را بهجای کارمندان و اعضای تیمتان قرار دهید و به مسائل از دیدگاه آنها نگاه کنید؛ این کار باعث میشود که بهتر و راحتتر بتوانید دغدغهها، نگرانیها و انگیزههای آنها را درک کنید و در نهایت، میتوانید نیازها و خواستههایشان را هنگام تصمیم گیری ها در نظر بگیرید؛ از این طریق، میتوانید ارتباط بهتری با آنها برقرار کنید و از سوی دیگر، کارمندان نیز نسبت به شغلشان بیشتر احساس رضایتمندی خواهند داشت.
پرورش مهارت همدردی
بهمنظور تقویت مهارت همدردی، راهکارهای زیر را امتحان کنید:
- احساسات خود را بشناسید؛
- به احساسات و دغدغههای دیگران توجه کنید؛
- زمان مناسب برای ابراز همدردی را تشخیص دهید؛
- برای اینکه خود را بهجای دیگران بگذارید، از قدرت تخیلتان استفاده کنید؛
- تفاوتهای میان افراد مختلف را درک کنید.
دلایل همدردی
برای افرادی که حس همدردی دارند، چند عنصر لازم است:
- باید به شخص دیگر اهمیت بدهید
پرت شدن خواس عدم توانایی برای حس همدردی را به دنبال دارد
- شخص دیگر باید به گونهای تجسم شود
برداشت ما از میزان نیاز، سطح همدردی ما را مشخص خواهد کرد. برای مثال کسی که زانویش خراشیده شده همدردی کمتری نسبت به کسی دریافت خواهد کرد که پایش شکسته است.
معمولاً نسبت به کسانی که برای شرایطشان هیچ راه گریزی ندارند، احساس همدردی میکنیم.
بچهای که زمین میخورد همدردی بیشتری را نسبت به کسی دریافت میکند که کاری را انجام داده که نباید انجام میداده و زمین خورده است.
همدردی در مراقبتهای درمانی
تمایل برای احساس همدردی بیشتر برای کسانی که سزاوار مشکلاتشات نبودهاند برای کارمندان بخش مراقبتهای درمانی، میتواند مشکل زیادی باشد. آنهایی که بیماریهایشان به دلیل سبک زندگی خودشان ایجاد شده مانند دیابت که به دلیل چاقی پدید میآید یا سرطان ریه به دلیل سیگار کمتر از کسانی که بیماریهایی بدون دلیل مشخص گرفتهاند، همدردی دریافت میکنند.
کارمندان مراقبتهای درمانی و سایرین باید با این حس بجنگند زیرا همه ما انسان هستیم و همه ما نیازمند مراقبت و حمایت در زمانهای سخت خواهیم بود.
میزان همدردی تحت تأثیر شرایط خاص است.
کسانی که از نظر جغرافیایی به ما نزدیکتر هستند نسبت به سایرین حس همدردی بیشتری دارند. این محدوده مکانی است. همچنین با کسانی که بیشتر شبیه ما هستند همدردی بیشتری خواهیم داشت. این را محدوده اجتماعی می گویند. به علاوه اگر خودمان آن شرایط را تجربه کرده باشیم حس همدردیمان شدیدتر خواهد بود. با این حال قرار گرفتن در معرض موقعیت مشابه همدردی را کاهش میدهد.
برای مثال برای اولین باری که تصویری از زلزله دیدید ممکن است سریعاً پولی را برای کمک ارسال کنید. با این حال اگر چند روز بعد جای دیگری زلزله شود احساس همدردیتان کم میشود و به این احساس شکست ترحم می گویند.
نشان دادن همدردی
از آنجایی که همدردی در رابطه با تجربیات بد مانند مرگ یکی از اعضای خانواده است، بهتر است که همدردی خود را با سایرین نشان دهید. در حالیکه به نظر صوری میآید به فرد مورد نظر حس بهتری خواهد داد زیرا میفهمد که شما او را در این شرایط سخت تنها نمیگذارید. همدرد میتوان به صورت کلامی یا غیرکلامی نمایش داده شود.
مثال برای نمایش کلامی همدردی:
- صحبت کردن با دیگری و اعلام تأسف خود از این شرایط و
- ارسال کارت تسلیت یا تأسف
مثال برای اعلام همدردی غیر کلامی:
- گذاشتن سر شخص عزادار بر روی شانه در مراسم تدفین
- در دست گرفتن دستهای شخصی که قرار است به او خبر بدی بدهید و
- پایین آمدن آهنگ صدا در زمان صحبت کردن
همدردی درونی است اما میتواند اکتسابی هم باشد.
کودکان در سن ۱۲ ماهگی رفتار همدردی خود را نشان میدهند برای مثال اسباب بازی خود را به والدینشان میدهند یا وقتی صدای گریه میشنوند، گریه میکنند. اینها ابتداییترین واکنشهای همدردی هستند. بعضی از کودکان اجتماعیتر بوده و حس همدردیشان قویتر است.
با این حال آنها میتوانند این حس را از والدین و اطرافیان فرابگیرند. گفته میشود که نوجوانان بیشتر رفتار خودخواهانه دارند، اما توانایی همدردی در دروان کودکی و نوجوانی ادامه مییابد و بی شک تا زمانی بزرگسالی هم مشاهده خواهد شد.
بنابراین میتوان احساس همدردی را مانند یک بزرگسال تجربه و بیان کرد.
منابع: